تو اولین همایش سراسری همه شرکتهای بیمه از بزرگی دعوت شده بود که ایشون تو ده ثانیه مفهوم کلی بیمه رو به طور زنده بیان کردن.

ایشون در9 سالگی به خاطر سرطان پدر خود را از دست داده بودند و همزمان از دست دادن دارایی .در واقع یتیمی و فقر به یکباره سراغش آمده بودو با تمام سلولهایشان نداری و درد آن را لمس کرده بودند.

ایشون یک تنگ آب با دو ماهی قرمز سرحال در دستش روی سن بالا برد وگفت بندازم ؟

همه هیجان زده گفتیم نه

ایشان گفتند ولی تجربه نشان داده تقدیر سوال نمی کند ودر یک آن تنگ را رها کرد...

با کمال تعجب کمتر از ده ثانیه دیدیم ماهیها سالم توتنگ دیگری پر از آب بیخیال دارن برا خودشون زندگی می کنند.

این همان تنگی بود که آن بزرگوار از قبل آماده کرده و زیر میز جاسازی کرده بودن و گفتند :

این تنگ همان بیمه است.

پرداخت هزینه برای هر چیزی به خصوص اگر خدمات باشد و چیزی به ظاهر به دستمان ندهند برای اکثرمان دردناک است اما برخی از این پرداختیها جایی از دستمان میگیرد که همه اون دردکشیدنها قابل تحسین می شوندو

یکی از همینها بیمه هست وقتی با ماشین تصادف می کنیم به جای اینکه با پرداخت هزینه خسارت نداری سراغمون بیاد با پرداخت مبلغ اندک در مقابل این هزینه به وجود آمده از قبل تدبیر کرده ایم

بیمه عمر نیز همچنین

هزینه تحصیل عزیزانتان

هزینه عروسی عزیزانتان

هزینه خرید خودرو

هزینه خرید منزل

هزینه خرید مغازه

و دور از جونتون  بیماریهای لا علاج و ورشکستگی و فوت و...

بهترین کمک دوراندشی خودمونه

باخیال راحت زندگی کردن را به خودمون هدیه بدیم